⭕️پاسخ استاد علی صفایی حائری به نامهی یک جوانِ گرفتارِ مشکلات جنسی
بسمه تعالى
حضور محترم برادر خوبم سلام
محسن جان نامه پر شور و صادقانه تو را خواندم از صداقت و از سوز تو لذّت بردم. گر چه تو در رنج و سختى دست و پا مىزنى ولى براى من که علامت زندگى و حرکت و مبارزه را در تو مىبینم این تب و تاب و این عکس العملهاى متفاوت معناى دیگرى دارد.
من به خاطر تجربههاى زیادى که دارم براى تو چند نکته را بازگو مىکنم؛
🔶در ایام جوانی، دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت. با خود گفتم: «رجبعلی! خدا میتواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذتبخش به خاطر خدا صرف نظر کن» سپس به خداوند عرضه داشتم:خدایا! من این گناه را برای تو ترک میکنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»
👈آنگاه دلیرانه همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت میکند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب میورزد و به سرعت از دام خطر میگریزد.
🔸 این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او میگردد. دیده برزخی او باز میشود و آن چه را که دیگران نمیدیدند و نمیشنیدند، میبیند و میشنود. به طوری که چون از خانه خود بیرون میآید، بعضی از افراد را به صورت واقعی خود میبیند و برخی اسرار برای او کشف میشود.
🔸از جناب شیخ نقل شدهاست که فرمود:«روزی از چهار راه "مولوی" و از مسیر خیابان "سیروس" به چهار راه "گلوبندک" رفتم و برگشتم، فقط یک چهره آدم دیدم! »
من شکایت دارم...
از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست
از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛
چـــــرا نمی فهمی؟
این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد
حـــُرمــت دارد !
خدایا:این زنان ودختران که سرگشته ی کوچه وخیابان اند همه خاندان تو اند که "الخلق عیال الله"
آوارگی وهرزگی را برایشان مپسند. استاد سید مهدی شجاعی